ادبیات زیباشناسانه نزد افلاطون و ابن العربی

Authors: not saved
Abstract:

جست و جوی زیبایی، پیشۀ پیشین انسان ها بوده است و آدمیان در اعصار دوردست و قرون گذشته، با روی آوردن به عرصۀ هنر و زیبایی، جاودانگی را جانمایۀ خویش ساخته اند. گویی از آن هنگام که بشر، اندیشیدن و عاطفه ورزیدن را آغازیده، هنرنمایی و روی آوری به زیبایی، خواه در شعر، یا در ادبیات، فلسفه، پیکرتراشی و کارهایی از این دست را نیز آغاز کرده است.درباب «حقیقت زیبایی»، پرسش های گوناگونی را می توان مطرح کرد. افلاطون- آن حکیم فرزانه، فیلسوف بی بدیل یونان و شاگرد سقراط- در جای جای آثار خویش، از هنر و زیبایی سخن گفته است. وی پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. معرفت شناسی ابن عربی به گونه ای است که پایگاه معرفت را آن گونه که در نزد حکمای مشاء متداول بوده است، به مرکز دیگری منتقل می کند؛ یعنی نزد حکما و فلاسفه.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

تفتیش در هستی‌های محسوس و استنباط‌های متافیزیکی آن نزد افلاطون و ابن سینا

مرزبندی­های فلسفی در مورد عالم حس و عالم غیر محسوس همواره یکی از تمایزات عمدة میان فیلسوفان بوده است. نتیجه این مرزبندی قرار دادن دو دسته از فیلسوفان در دو صف جدای از یکدیگر است. در یک طرف فیلسوفان مادی گرا  قرار دارند که شعاع عالم هستی را صرفاً در عالم حس و ماده محدود می­نمایند و در طرف دیگر صف فیلسوفانی قرار دارند که شعاع عالم هستی را فراتر از حس و ماده می­دانند. آنچه ممکن است این تمایز را مضا...

full text

وجود از منظر افلاطون و ابن سینا

چکیده بحث وجود اساسی ترین مسئله در تاریخ طولانی فلسفه بوده و ذهن متفکران را به خود مشغول داشته است. افلاطون و ابن سینا در مقام بزرگ ترین فلاسفه درباب وجود دیدگاه های بدیعی داشته اند که در این نوشتار بر آنیم تا با روش و نگاهی تحلیلی به مبانی این دو فیلسوف بدانها پرداخته و با یکدیگر مقایسه کنیم تا نشان دهیم که این دو دیدگاه درباب وجود چه تفاوتهایی دارد و این اختلاف چه تأثیری بر نگاه ما به موجودات...

full text

علم بالقوه نزد ابن سینا

ارسطو با ابداع تمایز بالقوه و بالفعل به حل تناقض­های فلسفه­های پیش از خود پرداخت. ابن­سینا برای حل مسائلی در معرفت­شناسی، از این تمایز استفاده می‌کند و از اصطلاح علم بالقوه بهره می‌برد که مصادیق آن در فلسفۀ او قابل استخراج است: علم به نتیجۀ مستتر در مقدمات، علم به برخی قوانین منطق، علم به مقومات ماهیت، علم به بدیهیات، علم به تعقل و خودآگاهی. مصادیق علم بالقوه در دو نکته مشترک هستند. نخست این‌که...

full text

هایدگر و گادامر: دو رویکرد به مفهوم حقیقت نزد افلاطون

حقیقت در فلسفة هایدگر، یکی از مضامین اساسی است. وی از آغاز اندیشة خویش کوشید مفهوم بنیادی‌تری از حقیقت عرضه کند و در طول فعالیت فلسفی خویش رویه‌های گوناگونی در این خصوص در پیش گرفت. با وجود این هرگز از این بصیرت اساسی خویش دست نکشید که حقیقت ἀλήθεια است؛ یعنی کشاکش میان پوشیدگی و آشکارگی. به‌علاوه، هایدگر معتقد است در فلسفة افلاطون، تحولی در ذات حقیقت پدید آمده، به‌طوری که حقیقت به «درستی» مبدل...

full text

الاهیات سلبی نزد ابن میمون

الاهیات سلبی به نظام الاهیاتی گفته می‌شود که در بیان معرفت ما از خداوند، از عبارات سلبی استفاده می‌کند. در مقابل آن الاهیات ایجابی قرار دارد که برای توصیف خداوند بر عبارات ایجابی و مثبت تأکید می‌کند. الاهیات سلبی بر مبنای موضوعاتی همچون دسترس‌ناپذیری و تنزیه و تعالی خداوند، تنزیه و دسترس‌ناپذیری و نیز عدم امکان شناخت پروردگار، قرار دارد. براساس این دیدگاه، خداوند از همة کیفیات و صفاتی که دربارة...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 3  issue 10

pages  117- 134

publication date 2009-08-01

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023